دختر یکی از اقوام در حین تمیز کردن خانه زمین خورده و شانه اش تقریبا خرد شده. چند ساعت داشتم با داد و فریاد بحث میکردم که: آخه نامسلمونا! این چه کاریه با بچه هفت هشت ساله میکنید؟ چرا برادر بزرگترش کمک نمیکنه؟ چرا این دختر باید این کارهای غیرممکن رو انجام بده؟ چرا این رسم شده دختر خانه از صبح تا شب جان بکنه؟

بحث سر این حرف هم نیست. اتفاقا بعضی از خانم ها فکر میکنند که این جامعه حق مبارکشان را خورده یا اجحافی صورت گرفته. وقتی اتفاقی می افتد رگ فمینیستی ن مملکتم بالا میزند که آهای! حق ن!

میخواهم بگویم این خود شما هستید که معین میکنید چه رفتاری با شما داشته باشند. طوری برخورد نکنید که انگار موجودی بی جان هستید و مردها باید کارهای اجتماعی شما را انجام بدهند و نیازهای اولیه شما را مرتفع کنند. اما این مساله باعث زیاده روی نشود. رفتار افراطی و خیره سرانه ای که از بعضی خانم ها میبینم واقعا بیجاست. ما سرشت برابر داریم، باید با صلح و صفا کنار هم زندگی کنیم. باید همدلی داشته باشیم. باید جامعه را بسازیم. ادای روشنفکرها را هم نیاز نیست دربیاوریم. 

جلال آل احمد از آن دسته روشن فکرهایی بوده که به خانم ها لفظ ضعیفه را نسبت میداده. بعد زن ایشون کی بود؟ والا چه بگویم؟

جوری برخورد نکنید که مرد جماعت جرات کنه ضعیفه خطابتان کند. من از مادرم یاد گرفتم زن ایرانی در عین ظرافت و مهر مادرانه، شجاعت و جسارت دارد. اصلا در اسطوره های ایران زمین، زن نماد پابرجایی نسل بوده و الهه های مختلفی از ن وجود داشته. برای مطالعه بیشتر به کتاب تاریخ ادبیات ایران نوشته دکتر توفیق سبحانی مراجعه کنید. 

به همین خاطر پدرم وقتی مادرم را صدا میزد میگفت: مامان خانم.

اما وقتی میگفتم: آقا جون چرا مادرو مامان خانم صدا میکنید؟ مادر که زن شماست. چرا میگید مامان؟

میگفت: میدونی مادر یعنی چه؟ میدونی چرا میگن خورشید خانم؟ 

میخواهم بگویم خودتان را آویزان مردها نکنید. قوی باشید، مطمئن باشید هیچ مردی نمیتواند شما را به آرزوهایتان برساند. 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها